این واژهی جاری در زندگی از ابتداییترین برخورد انسان با «آن چیزِ» ناشناخته گرفته شده است. مواجه شدن اولین کنش شناختی انسان برای معنا دادن و به شناخت درآوردن «آن چیز» ناشناخته است. در فرهنگ، تاریخ، و هنر و ادبیات فارسی، مواجهه معادل تأمل است.
تأمل یا مواجهه همان لختی است که میایستیم به مشاهدهی چیزها، بدون دخالت و کنش؛ و اولین تجربه دریافتی خود را ثبت میکنیم. این روند، در مغز و بدن ما مسیری شناختی را به سرعت طی میکند. ما با آگاه شدن به این روند و آگاهانه قرار دادن خود در چنین موقعیتی، خود را در مواجهه با آنچه در زیست امروزی دشوار مینماید؛ یعنی هم آن چیزِ ناشناخته، قرار میدهیم.
از این رو، شیوههای آموزشی، نمایشی، حرکتی در مجموعهی مواجهه وفادار به شیوه طبیعتِ مواجهه هستند یعنی شیوههایی که در آغاز انعطافپذیر، سیال، کشفی و شهودی است و سپس ثبتی و مستندی خواهد شد.
شاید عنوان آکادمی از عنوان موسسه مناسبتر باشد برای مجموعه مواجهه و اما چرا آکادمی؟
فرهنگستان یا آکادمی، مؤسسهای پژوهشی یا آموزشی است. آکادمی نام باغی بوده در آتن که افلاطون در آن تدریس میکرد که با گذشت زمان معنای انجمن علمی یا فرهنگستان را به خود گرفت.
اما اگر از اعضای قدیمی گروه مواجهه بپرسید ما تا همیشه خود را لابراتوار مواجهه میدانیم زیرا کشف و مواجهه فرایندی نا تمام و بینقطه است و حتی انتقال این مسیر نیز روندی صرفا مستقیم ندارد. در واقع هر کس مسیر کشف خود را کشف میکند!